بشر مردی بود خوشگذران و اهل لهو لعب اغلب اوقات در خانه ی خود مجلس آوازه خوانی و بزم گناه داشت روزی امام موسی بن جعفر (علیه السلام) از کنار خانه ی او عبور کردند در حالی که صدای آوازه خوانان و مطربان بلند بود امام به خدمتکاری که کنار در خانه ایستاده بود فرمودند:
راست می گویی اگر بنده بود مولایش می ترسید خدمتکار وارد خانه شد در حالی که کنار سفره ی شراب بود از علت دیر دیر برگشتن او پرسید ، خدمتکار گفت: شخصی را در کوچه دیدم از من بدین گونه سؤال کرد و من بدین صورت پاسخ گفتم. کلام موسی بن جعفر (علیه السلام) آنچنان در قلب بشر اثر کرد که ترسان و هراسان! با پای برهنه از منزل بیرون آمد و خود را در خدمت حضرت رسانده به دست مبارک امام توبه کرد آنگاه با چشم گریان به خانه برگشت و برای همیشه سفره ی گناه را جمع کرد و عاقبت در زمره ی زاهدان و عارفان قرار گرفت. (1)
1) روضات الجنات 2، 130،
آخرین نظرات