حضرت آیه الله بهاء الدینی قدس سره می فرمود:
اوائل حکومت رضاخان، شبی از شبها او وارد شهر قم شد و در کوچه و خیابانها رفت و آمد می کرد و برای ترس و ارعاب مردم، دو جوان را دستگیر نمود و بدون آنکه در ظاهر کاری کرده باشند و محاکمه ای و سوال و جوابی در میان باشد، دستور داد آنان را در مقابل دیدگان مردم به قتل برسانند.
بنده از این کار زشت و کشتار ناجوانمردانه این مرد وحشی، بسیار ناراحت شدم، ولی از اینکه چرا این اشخاص (دو جوان مقتول) انتخاب شدند در حیرت بودم، پیش خود گفتم باید حسابی در کار باشد و علتی که این دو جوان به قتل رسیدند.
پس تحقیق کردم و از افرادی درباره یکی از آن دو نفر سئوالاتی کردم. آنان در جواب گفتند: آن دو جوان، روز قبل از این حادثه گربه ای را گرفته و برای تفریح و خوشگذرانی و به جهت خنداندن دیگران، نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده آن را آتش زدند و این گونه بود که فردای آن روز به دست ظالمی دیگر به سزای عمل خود رسیدند.(1)
برخی از جوانان بر اثر کوته فکری و کج اندیشی و برای دست یابی ندانسته خود را مشمول عذاب دنیوی و اخروی خداوند قرار می دهند.
کسی که برای لحظه ای خنده و فراهم آوردن شادی دیگران دست به اعمال شنیع می زند و گاه برای این امر با آبرو و شخصیت مسلمانی بازی می کند؛ هرگز نباید فراموش کند که سرانجام همین امر دامان خود او را خواهد گرفت. و به قول معروف: هر چه کنی به خودکنی گر همه نیک و بدکنی.
جوانان عزیز! هیچ چیز در این دنیا به اندازه آبروی شخص مسلمان دارای احترام نیست.
احترام به مسلمان و حفظ آبروی او از تمام احترامهای دیگر بالاتر است.
امیرمومنان (علیه السلام) در این باره می فرماید: خداوند احترام مسلمان را بر تمام احترامها برتری داد.(2)
بنابراین گناهی هم بزرگتر از ریختن آبروی مسلمان نیست.
مبادا در طول زندگی و عمرمان، آبروی شخصی را ریخته باشیم که نتواند آبروی ریخته شده خود را جمع کند.
1) آیت بصیرت، شفیعی، ص 98.
2) نهج البلاغه، خطبه 167.
آخرین نظرات